وب نوشت های اجتماعی فرزاد رضایی

دست نوشته های شخصی من از سال 79

وب نوشت های اجتماعی فرزاد رضایی

دست نوشته های شخصی من از سال 79

چه کسی باور می کرد


(برای محمد رضایی تازیانی، که بسیار زود از میان ما پر کشید)


چه کسی باور می‌کرد

تو که مثل یه صخره

          محکم بودی

  بر مزارت بنویسند بمرد


چه کسی باور می کرد


حجم دستان تو

همنشین خاک گردد

و نیاید از تو دگر

        صدایی در گوش


چه کسی باور می کرد، چه کسی باور می کرد...



تو که مثل یک صخره محکم بودی

از پی چه شتابان گشتی

و سپردی به روز

همسر و عشق و فرزندانت را


چه کسی باور می کرد، چه کسی باور می کرد...


چه مگر دیدی آنجا تو

که رها کردی

قفس کوچک دنیا را

و رها گشتی

     مثل یه تازی در باد


شاید آنجا،

سخن بهتر از این بر پا بود

سخنی خوشتر از این

نعره مستانه مردم شهر

سخنی بالا تر از

         قیمت بادمجان


آری آنجا که تو رفتی

سخن بهتر از این برپا بود...



پوزش بخاطر عدم حضور

من واقعا شرمنده همه دوستان هستم....هم بخاطر اینکه مطلب جدید ننوشتم و هم بخاطر اینکه به بلاگ و مطالب جدید اونها سر نزدم...خصوصا جرون عزیز......یکم سرم خلوت تر بشه حتما با دستهای پر ادامه خواهم داد...بازم ممنون از دوستان.....