آنچه من در پی اش بودم بیگانه ام کرد جدامانده از اندیشیدن ها دور و مرا برد با خود تا اوج تنها بودن های بی هیچ کس آه سالها گذشته است از آن روزهای آزاد با زنجیر و غربت تنها کلامی است که مقدس مانده است...
فرزاد رضایی
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387 ساعت 09:33 ب.ظ
سلام
در این ظلمتکده شبگون
کسی سپیده را بیاد ندارد
خورشید چیست؟؟
زمان زیادی است
مرده
سلام.
1. از نظرتون ممنون ولی مطلب از آقای ذاکری بود که تو پست هم اشاره کرده بودم.
2. مطالبت جالبه " آن روزهای آزاد با زنجیر"
موفق باشی
سلام
آپم بیا
دیر کردی ادامه مطالبت موند