وب نوشت های اجتماعی فرزاد رضایی

دست نوشته های شخصی من از سال 79

وب نوشت های اجتماعی فرزاد رضایی

دست نوشته های شخصی من از سال 79

خیال خوشی

کیست که بتواند آتش بر کف دست نهد
و به یاد کوههاى پر برف قفقاز خود را سرگرم کند
یا تیغ تیز گرسنگى را با یاد سفره هاى رنگارنگ کُند کند
یا برهنه در برف دى ماه فروغلتد

و به آفتاب تموز بیاندیشد

نه،هیچکس،هیچکس
چنین خطرى را به چنان خاطره اى تاب نیاورد

از آنکه خیال خوبى ها درمان بدى ها نیست
بلکه صد چندان بر زشتى آنها مى افزاید


ویلیام شکسپبر،از نمایشنامه ریچارد دوم
از مجموعه آثار فرهاد مهراد آلبوم: بازم صدای نی میاد

دستهایم را روی گونه هایم میگذارم

دستهایم را روی گونه هایم می گذارم
چقدر گرم است
یاد تو می افتم
چقدر امروز آرام هستم
گویی دستهای ماورایی تو مراست
این آرامش از کجا می آید
حالی که من غریبی می کنم
و باز آرامشی عجیب
مرا به عمق خود می کشاند
آری تو اینجایی
و مرا در سالهای عبوسم یارایی
دوستت می دارم ای محبوب ازلی من
دوستت می دارم بیداری شبهای تنگ و تاریک من
...

بهار 87- تهران