وب نوشت های اجتماعی فرزاد رضایی

دست نوشته های شخصی من از سال 79

وب نوشت های اجتماعی فرزاد رضایی

دست نوشته های شخصی من از سال 79

بیگانه

آنچه من در پی اش بودم
بیگانه ام کرد
جدامانده از اندیشیدن ها دور
و مرا برد با خود
تا اوج تنها بودن های بی هیچ کس
آه سالها گذشته است از آن روزهای آزاد با زنجیر
و غربت تنها کلامی است که مقدس مانده است...

خیال خوشی

کیست که بتواند آتش بر کف دست نهد
و به یاد کوههاى پر برف قفقاز خود را سرگرم کند
یا تیغ تیز گرسنگى را با یاد سفره هاى رنگارنگ کُند کند
یا برهنه در برف دى ماه فروغلتد

و به آفتاب تموز بیاندیشد

نه،هیچکس،هیچکس
چنین خطرى را به چنان خاطره اى تاب نیاورد

از آنکه خیال خوبى ها درمان بدى ها نیست
بلکه صد چندان بر زشتى آنها مى افزاید


ویلیام شکسپبر،از نمایشنامه ریچارد دوم
از مجموعه آثار فرهاد مهراد آلبوم: بازم صدای نی میاد